قورباغههای ایران سمی هستند؟/ این حیوانات چه فایدهای برای انسانها دارند؟
تاریخ انتشار: ۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۶۳۴۲۱۵
قورباغهها و وزغها دوزیستان کوچکی هستند که باعث کنترل جمعیت حشرات و موجودات میشوند و هرچند که نسبت به سالهای گذشته جمعیت آنها کاهش یافته است، اما تقریبا ۸۹ درصد تنوع زیستی کل دوزیستان دنیا را آنها دربرمیگیرند.
به گزارش ایسنا، امروز ۲۹ آوریل (۹ اردیبهشتماه) روزجهانی نجات قورباغهها و بزرگترین روز فعالیت و آموزش حفاظت از دوزیستان در جهان است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یک پژوهشگر محیط زیست میگوید: قورباغهها باعث کنترل جمعیت بسیاری از حشرات و موجودات دیگر مانند مارها، خزندگان، مارمولکهای کوچک جثه و حتی در برخی موارد خفاشها میشوند.
به گفته باربد صفائی مهرو - رییس هیئت مدیره موسسه خزندهشناسان پارس - در حال حاضر هفت گونه قورباغه در ایران وجود دارد. یک گونه از آنها معروف به «قورباغههای بلوچی» در ناحیه جنوب تا جنوب شرق کشور زیست میکنند همچنین دو گونه قورباغه درختی، دو گونه قورباغه مردابی و دو گونه قورباغه جنگلی در بخشهایی از شمال کشور و نواحی زاگرس وجود دارند.
وی اضافه میکند: گونههای قورباغه که در ایران شناسایی شدهاند هیچکدام زهرآگین یا برای انسان خطرناک نیستند، یعنی اگر فردی آنها را لمس کند خطری او را تهدید نمیکند، اما در جنگلهای آمازون گونههای بسیار خطرناک و سمی وجود دارند.
نقش قورباغهها در کنترل جمعیت حشراتبه گفته صفائی مهرو قورباغهها باعث کنترل جمعیت بسیاری از حشرات و موجودات دیگری مانند مارها، خزندگان، مارمولکهای کوچک جثه و حتی در برخی موارد خفاشها میشوند. از این رو قورباغهها نقش بسیار زیادی در کنترل بیولوژیک بسیاری از گونههای موجود در طبیعت دارند، بهویژه گروهی از موجودات مانند ملخها که با افزایش و طغیان جمعیتی میتوانند به آفاتی مضر برای انسان تبدیل شوند.
وی تاکید میکند:درست است که جمعیت قورباغههای کشور در ظاهر با تهدید روبرو نیست، اما جمعیت آنها نسبت به گذشته قطعاً کاهش پیدا کرده و واقعیت این است که قورباغهها نقش بسیار پررنگی در چرخه طبیعی اکوسیستمها دارند، اما انسان طی ۱۰۰ سال گذشته با بیتوجهی نسبت به آلودگی آبهای شیرین نظیر رودخانهها و دریاچهها، آسیبهای زیادی به دوزیستان وارد کرده است، بهویژه قورباغهها که اغلب آبزی هستند و آلودگی بهصورت مستقیم بر تخم، لارو و افراد بالغ آنها تاثیر میگذارد چراکه ورود هر نوع آلودگی اعم از سموم کشاورزی و فاضلابهای شهری به رودخانهها و سایر منابع آبی حیات گونههای دوزیست را تهدید میکند.
قورباغهها دربرگیرنده ۸۹ درصد از تنوع زیستی کل دنیابه گفته رییس هیئت مدیره موسسه خزندهشناسان پارس تقریبا ۸۹ درصد تنوع زیستی کل دوزیستان دنیا را قورباغهها و وزغها دربرمیگیرند. قورباغه طی میلیونها سال گذشته بخشهای بزرگی از خشکیهای جهان را تحت سیطره خود درآوردهاند. قورباغهها و نوادگانشان - که ما امروزه به عنوان وزغ آنها را میشناسیم - در مناطق مختلف جهان مثل آمازون تا مناطق خشک و حتی مناطق کویری نیز وجود دارند. آنها با تنوع زیستی بسیار بالا (۷۴۹۸ گونه شناخته شده در جهان)، نقش اکولوژیک بسیار ارزشمندی در حفظ تالابها و تعادل اکوسیستمها برعهده دارند.
صفایی مهرو درباره قدرت شکار قورباغهها میافزاید: قورباغهها در زمان بلوغ شکارگران بسیار قهاری در کنترل جمعیت حشرات و بیمهرهها هستند همچنین به عنوان شکار برای موجودات دیگری مانند پرندگان، مارها و حتی در برخی موارد پستانداران به شمار میآیند. از این رو قورباغهها نقش بسیار زیادی در کنترل بیولوژیک بسیاری از گونههای موجود در طبیعت دارند. برای نمونه گروهی از موجودات مانند ملخها که با افزایش و طغیان جمعیتی میتوانند به آفاتی مضر برای زندگی امروز انسان تبدیل شوند را بهراحتی کنترل میکنند.
مکانیزم دفاعی قورباغهها چیست؟وی درباره پوست قورباغهها و مکانیزم دفاعی آنها دربرابر باکتریها و ویروسها میگوید: قورباغهها دارای دو نوع غدد پوستی هستند، که یکی برای تولید رطوبت مورد نیاز پوستی به آنها کمک میکند و دیگری تولید زهرآبه و موادی است که بتواند آنها را در مقابل موجودات مهاجم نظیر باکتری و ویروسها محافظت کند. بهطور مثال قورباغههایی که در محیطی مرطوب نظیر آمازون و یا جنگلهای هیرکانی زندگی میکنند بدون این ترکیبات آلی تبدیل به طعمهای آسان برای تغذیه قارچ میشوند.
رییس هیئت مدیره موسسه خزندهشناسان پارس میافزاید: ترکیبات موجود بر پوست آنها به بقا و حفظ نسلشان کمک میکند حتی برخی از قورباغهها میتوانند بهحدی زهرآگین باشند که با یک لمس باعث مرگ جانور مهاجم شوند، ولی برخی مطالعات دانشگاهی برای تولید چسب زخمهای ضد باکتری از پوست این گونهها در حال انجام است. بهطورکلی خدماتی که دوزیستان به طبیعت ارائه میدهند کم نیست.
فاضلاب شهری؛ تهدید جدی برای بقای قورباغههاطبق بررسیهای انجام شده درباره دوزیستان کشور که اغلب قورباغهها و وزغها هستند، از دهه ۱۹۹۰ میلادی تا امروز، ۳۱ نوع بیماری شامل قارچها و کرمهای انگلی گزارش و ثبت شدهاند و تهدیدات بسیاری برای جان آنها وجود دارد.
از جمله آن عوامل تهدید ورود فاضلابهای شهری و خانگی و فاضلابهای کشاورزی - که حاوی کود و سم هستند - به تالابها و رودخانهها است که بیشترین آسیب را به قورباغهها وارد میکنند چراکه قورباغهها در محیطی زندگی میکنند که نیمی خشکی و نیمی آب است، به همین دلیل نسبت به این تغییرات بسیار حساس هستند و این تغییرات بسیار میتواند به آنها آسیب رسان باشد و منجر به انقراض برخی از گونهها بر اثر آلودگی و انتشار بیماریهای انگلی شود.
همچنین تشدید پدیده تغییرات جوی که از پیامدهای گرمایش جهانی است، موجب شیوع بیشتر بیماریهای قارچی کشنده در بین قورباغهها میشود.
مطالعات نشان میدهد که وقتی دمای هوا با الگویی غیر قابل پیشبینی تغییر میکند، قورباغهها خیلی بیشتر در معرض آلودگی با قارچ کشنده chytridiomycosis قرار میگیرند. این قارچ امروزه از قاتلان درجه یک دوزیستان در جهان محسوب میشود.
به گفته جانورشناسان، ظاهرا تغییرات شدید دمایی باعث کاهش توان سیستم ایمنی بدن قورباغهها میشود و آنها را در برابر قارچهای بیماریزا آسیب پذیرتر میکند.
بررسیها نشان میدهد این قارچ کشنده که از سال ۱۹۹۸ میلادی شناسایی شده، عامل انقراض تعدادی از گونههای دوزیستان بوده است.
مشکلات فراوانی بر سر راه بقا و حفظ دوزیستان وجود دارد که لازم است گروههای مختلف حامیان حیات وحش به آن نگاهی علمی و آگاهانه داشته باشند. متاسفانه بر اساس اعلام سازمانهای جهانی حفاظت از دوزیستان در کل جهان علاوه بر آلودگی زیستگاههای دوزیستان، شاهد آن هستیم که برخی گونههای غیربومی و مهاجم نظیر آزولا، لاکپشت گوش قرمز، گربه و سگهای ولگرد رفته رفته در حال تسخیر زیستگاههای طبیعی و شکار گونههای بومی هستند که باید فکری اساسی برای آنها انجام شود.
منبع: فرارو
کلیدواژه: قورباغه قورباغه ها قورباغه ها گونه قورباغه قورباغه ها کنترل جمعیت تنوع زیستی گونه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۶۳۴۲۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طالبان هیچگونه قاعده و قانونی در حوزه مرزبانی ندارد
به گزارش «تابناک»، در همین زمینه، روزنامه «شرق» در گفتوگویی با عبدالمحمد طاهری سعی کرده است جنبههای این اقدام و در کل مناسبات مرزی ایران و افغانستان در دوره حکومت طالبان را به شکل دقیقتر کنکاش کند. آنچه در ادامه میخوانید، ماحصل گپوگفت با اولین مستشار و رایزن فرهنگی وزارت امور خارجه ایران در وزارت معارف افغانستان است که در کارنامه دیپلماتیک خود علاوه بر کارداری ایران، سابقه مشاور سیاسی برخی چهرههای افغانستان نظیر محمد حنیف اتمر، وزیر امور خارجه سابق افغانستان را هم دارد.
جناب طاهری پنجشنبه هفته گذشته شاهد دستگیری تعدادی از مرزبانان ایرانی بودیم که به نظر میرسد با ورود اشتباهی آنان به خاک افغانستان رخ داد و ساعاتی بعد هم آزاد شدند. جدای از این نکته، شما روند درگیری و دستگیری مرزی بین ایران و افغانستان از زمان روی کار آمدن حکومت دوم طالبان را چگونه میبینید؟
اتفاقا نکته همینجاست که اگر موضوع صرفا ورود اشتباهی و غیرعمدی مرزبانان ایرانی به خاک افغانستان بود، دستگیری آنها از طرف طالبان میتواند یک واکنش طبیعی جلوه کند؛ کمااینکه در دیگر نقاط مرزی امکان وقوع آن وجود دارد. اما مسئله اساسی اینجاست که در بازه زمانی سهسالهای که از روی کار آمدن حکومت دوم طالبان میگذرد، به نظر میرسد هم شدت درگیریها با مرزبانان ایرانی و هم تعداد دفعات دستگیری مرزبانان کشور رو به افزایش است؛ تا جایی که اکنون خبرهایی دال بر این وجود دارد که وزارت کشور و هنگ مرزبانی ایران موضوع ایجاد دیوار مرزی را به شکل جدیتر در دستور کار خود قرار دادهاند. هرچند به نظر میرسد در وهله اول این دیوار مرزی با هدف توقف در رفتوآمد مهاجران غیرقانونی به داخل خاک ایران، ترددنداشتن گروههای تروریستی و باندهای قاچاق مواد مخدر در مرز است، اما نمیتوان شدت و وسعت درگیری نیروهای طالبان با مرزبانان ایرانی را هم یکی از عوامل مهم در تغییر نگاه تهران به حوزه مرزداری با افغانستان ندانست.
دستگیری مرزبانان ایرانی صرفا از این جنبه قابلیت ارزیابی دارد یا حضرتعالی ابعاد تحلیلی دیگری را متصور هستید؟
دستگیری مرزبانان ایرانی صرفا یک جنبه ندارد. جنبه مهمتر دیگر این است که ثابت شد طالبان فارغ از قرائتهای ایدئولوژیک تندروانه خود که میتواند یک تهدید امنیتی باشد، مشخصا در موضوع سرزمینهای ایران پشت دیوار مرزی حاضر به همکاری با ایران نخواهد بود. به بیان دیگر ایندست رفتارها نشان از سختگیری طالبان دارد و همزمان با آن مؤیدی بر آن است که طالبان هیچگونه قاعده و قانونی در حوزه مرزبانی و مرزداری را ملاک عمل و رفتار خود قرار نمیدهد و کوچکترین توجهی هم به قراردادهای فیمابین برای ترسیم مرز دو کشور ندارد.
پس به باور شما امکان تداوم و تشدید درگیریهای مرزی و همچنین احتمال درگیری مرزبانان وجود دارد؟
بدون شک چنین است. این یک چیز طبیعی است و در همه مرزها روی میدهد؛ اما موضوع مرز ایران و افغانستان از زمان طالبان فرق دارد.
چه فرقی؟
فرق اصلی به سایه سنگین نگاههای رادیکال ایدئولوژیک طالبان و خوانشهای تند ناسیونالیستی آنان بازمیگردد؛ بنابراین اساسا نیروهای مرزبانی افغانستان که همان نیروهای طالبان هستند، نیروهای آموزشدیدهای نیستند که بخواهند حرفهای رفتار کنند، بلکه بر مبنای خوانشهای ایدئولوژیک و قرائتهای ناسیونالیستی پشتونی خود به مسائل مرزی و سرزمینی نگاه میکنند. درحالیکه با توجه به حساسیت موضوع مرزبانی و مرزداری و همچنین حوزه امنیتی مربوط به حوزه هنگ مرزی باید مرزبانان افغانستان یا مشخصا نیروهای طالبان در حوزه مرزبانی و مرزداری تجربیات لازم را ببینند که خدای ناکرده از تکرار این اتفاقات جلوگیری شود یا از وقوع حوادث تلختر پیشگیری کرد. کسی نمیتواند تضمین بدهد که در درگیریهای پیشروی احتمالی یا بروز خطای سهوی مرزبانان ما که کاملا طبیعی است، شدت تنش تا چه حد بالا خواهد رفت و آیا خدای ناکرده این تنشها کشته یا زخمی به دنبال خواهد داشت یا نه؟ اینجاست که وزارت امور خارجه، وزارت کشور و همچنین هنگ مرزی جمهوری اسلامی ایران باید به شکل جدی، صریح و بدون پرده، طالبان را وادار کند در موضوع مشخص مرزبانی و مرزداری یا به قوانین و مقررات پایبند باشد یا آموزشهای لازم را دراینباره ببیند که بداند اختلافات مرزی باید چگونه اداره شود. نمیتوان با نگاههای شعاری، احساسی و ایدئولوژیک پشتونی به مرزداری پرداخت؛ چون این نوع نگاههای تندروانه که متأسفانه با نگاههای ایدئولوژیک هم درآمیخته است، خودبهخود زمینهای برای هرگونه درگیری و تنش ناخواسته خواهد بود.
مسئله خطرناکتر اینجاست که چون نیروهای طالبان با همان نگاه ایدئولوژیک تندروانه و قرائتهای ناسیونالیستی پشتونی به مرزبانی و مرزداری نگاه میکنند، هرگونه تردد یا ورود سهوی مرزبانان ایرانی به خاک افغانستان را با نگاه امنیتی و تلاش برای برهمزدن حاکمیت طالبان تحلیل میکنند که میتواند به یک واکنش و برخورد سخت طالبها منجر شود. شاید در اتفاق پنجشنبه گذشته با یک مذاکره، شش مرزبان در کمال صحت و سلامت به کشور بازگشتند، اما نمیتوان این یقین را حاصل کرد که در صورت بروز اتفاقات مشابه، درگیریها بیشتر نشود. ما تجربه تلخ درگیریهای مرزی طالبان افغانستان با نیروهای مرزی پاکستان در همین سه سال اخیر را فراموش نکردهایم که کماکان ادامه دارد و حتی تشدید هم پیدا کرده است. پس این موضوع اصلا چیزی ساده و طبیعی نیست که بخواهیم از کنار آن و بدون حساسیت رد شویم. من معتقدم طالبان در حوزه مرزبانی و مرزداری با سوءنیت رفتار و برخورد میکند و باید هرچه زودتر جلوی آن گرفته شود تا این رویه به عادت طالبان تبدیل نشود که هر زمان و هر جا که دلش خواست، با سلیقه خود عمل کند. مرزبانی و مرزداری قاعده و قانون دارد و طالبان هم باید به آن تمکین کند؛ در غیر این صورت سنگ روی سنگ بند نمیشود.